![]() |
جمعه 28 فروردين 1394 |
لبهایم که تشنه و دلتنگ می شوند،باران را میبوسم
من اینجا زیر بارانم،
وقتی که بسیار از تو دورم و تو را میخواهم
باران را میبوسم؛ او تو را قطره قطره در من فرو می ریزد
خاطرت باشد؛ما هردو زیر یک آسمان زندگی میکنیم
در هر دوسوی باران ها من به تو و بوسه و باران ایمان دارم
و قاصدک ها به تو خواهند گفت که دوستت دارم!
زندگی شاید همین فاصله ی خیس بارانیست
که تو را به من پیوند میزند.....
نظرات شما عزیزان:
![]() نویسنده : هستی
![]() |